بهداشت یا وسواس

با عرض شرمندگی از دوستان که مدتی نتونستم وبلاگم را به روز کنم و با سپاس از دوستانی که در این مدت به وبلاگ سر زدند.

200 سال پیش اگر شما تشنه و گرسنه وارد آبادی ای میشدید وچشمه  آبی به شما نشان می دادند که آب از آن بنوشید و تشنگیتان را رفع کنید و شما می گفتید: این آب کلرزنی نشده و قابل شرب نیست! حکماً کل جماعت اطراف شما شکمشان را می گرفتند و از خنده روده بر می شدند!

15 سال پیش وقتی من توی خوابگاه دانشجویی سبزی را با مایع ظرفشویی ضدعفونی می کردم، بعضی ها به من پوزخند می زدند و می گفتند: بابا تو دیگه چقدر وسواس داری! سبزی را هم با مایع ظرفشویی می شوری؟! [می شویی!]

ولی روز به روز سطح بهداشت ما بالاتر می رود. حالا از بس توی رسانه ها گفته اند؛ دیگه شستن یا ضدعفونی کردن سبزی با مایع ظرفشویی یا مواد دیگر عادی شده و از وسواس درآمده.

به نظر من سطح رعایت بهداشت (و در حد افراطی آن « وسواس») در هر خانواده ای و برای هر فردی فرق می کند. بعضیها برایشان مهم نیست که با پای برهنه بروند تا وسط کوچه و برگردند توی خانه ولی بعضی دیگر نسبت به این چیزها حساسند.

بعضیها از ساندویچ فروشی که بدون دستکش یک بار مصرف ساندویچ درست می کند، چیزی نمی خرند، ولی برای دیگران این موضوع اهمیتی ندارد.

خلاصه موارد بهداشتی زیادی وجود دارد که از نظر عده ای بهداشت محسوب می شود و برای عده ای دیگر وسواس. اگر زن و مردی که می خواهند با هم ازدواج کنند سطح رعایت بهداشتشان نزدیک هم باشد مجبور نیستند یک عمر از دست شریک زندگیشان عذاب بکشند! این به اون بگه چرا بهداشت را رعایت نمی کنی و اون به این بگه تو وسواس داری! 

در  ضمن انتخاب افشین قطبی به سرمربی گری تیم ملی را تبریک می گویم!