اندر مشکلات مردهای بی زبون

خانم منشی ما یک تجربه تلخ ازدواج منجر به طلاق داره. شوهر سابقش که حالا در قید حیات هم نیست علاوه بر ضرب و شتم، به این خانم منشی ما وفادار هم نبوده. حالا خانم منشی در حال تحصیل در دانشگاه است. خانمک قدی نسبتا کوتاه و جثه ای اندک چاقی دارد. کمی سبزه است ولی قدرت خدا به قول آن خواننده پرآوازه که می فرمود «حالا که رسید به سبزه هر چی بگی می ارزه» ایشون هم چهره بانمک و تو دل برویی دارند. یک بار که سر صحبت بود و سفره دلش را برای ما گشود، گفت که در دانشگاه دو تا خواستگار داشته. یکی از این دو وضعیت مالیش خیلی خوب بوده و می خواسته بعد از ازدواج ببرتش خارج. ولی اون رد کرده! پرسیدم: بد تیپ بود؟ گفت: نه. قیافه ش عادی بود ولی مهرش توی دلم ننشست. پرسیدم: چند بار با هم نشست و برخاست کردین؟  گفت: 2-3 بار.

در مورد خواستگار دوم که هنوز پیگیره، می گفت ازش خوشش آمده ولی یه بار توی خیابون اونا با یک دختر دیگه دیده بوده و از آنجایی که از خیانت شوهر سابق خاطره تلخی دارد خیلی نسبت به این موضوع حساسه. و به طرف جواب رد داده.

بهش گفتم: اگه خیلی در زمینه خیانت شوهر آینده ت حساس هستی، باید هر مردی که زود بهش علاقمند شدی را بهش جواب رد بدی!

در توضیح این جمله قصار خودم گفتم: ببین! مردها دو دسته هستند یا نجیب و معمولاً بی زبون یا مکار و معمولاً با زبون! وقتی مردهای نجیب بی زبون ازت خواستگاری می کنند چون به دلت نمی نشینند تو ردشون می کنی. لاجرم مردهایی به تور تو می خورند که زبون­باز و مخ­زن هستند. تو از این تیپ آدمها خوشت میاد ولی مطمئن باش که این تیپ مردها هیچ تضمینی بهت نمی دن که از ابزاری که در اختیار دارن (زبون چرب و نرم) برای استفاده های نامشروع دیگه استفاده نکنند و مخ دخترهای دیگه را نزنند. بنابر این تو همیشه با این مردها در خطر خیانت هستی! اگر می خواهی راه چاره­ای پیدا کنی باید به افراد بی زبون فرصت بیشتری بدی. تا بهتر همدیگه رو بشناسین و وجوه مشترک و اختلاف خودتون را شناسایی کنید و بعد تصمیم بگیری که آیا می تونی با این مرد زندگی کنی یا نه. نه اینکه در همون برخوردهای اول در موردش تصمیم بگیری و بگی نتونست دلم را بدست بیاره. ضمن اینکه ازدواج فراتر از این به دل نشستنه. فاکتورهای زیادی وجود داره که باید به بسیاری از آنها توجه کنی.

خانم منشی تا حد زیادی متقاعد شد.