قتل به خاطر رد درخواست دوستی!

بعضی وقتها وقتی اخبار حوادث را می خوانم خدا را هزار بار شکر می کنم که مرد هستم نه زن!

تعداد قابل توجهی حوادث وجود دارد که مربوط به رد یک خواستگاری از طرف دختر یا خانواده دختر می شود و خواستگار به اصطلاح عاشق برای انتقام دست به قتل، اسید پاشی، گروگانگیری و ...  دختر نگون­بخت یا اعضای خانواده­ی او می شود!

واقعاً فکر کنید! شما دختری هستید که در راه خود میآیید و می روید. یکی به شما پیشنهاد ازدواج می دهد و شما از طرف خوشتان نمی آید یا شرایطش را نمی پذیرید، آنوقت مجازات شما اسیدپاشی به صورت، کور شدن و از بین رفتن زیبایی تا آخر عمر، یا قتل و تجاوز و غیره است!!

واقعاً وضعیت روانی مردم ما در حالت بحرانی قرار دارد. اینکه نمی شود خود را به زور بر دیگری تحمیل کرد باید از کودکی و از مدرسه به نسلها بیاموزند. متأسفانه با افزایش مشکلات اقتصادی روز به روز بر بحرانهای اجتماعی کشور در حال افزوده شدن است. 

اما حادثه زیر نوبره! قتل در اثر رد درخواست دوستی!

ایران: پسر دانشجو که در اقدامی کینه‌جویانه دختر مورد علاقه‌اش را مقابل چشمان حیرت‌زده مردم با کارد از پا درآورده و دوست وی را نیز مجروح کرده بود، در صحنه جنایت دستگیر شد.

حادثه هولناک ساعت یک بعد از ظهر دیروز همزمان با مراجعه دختری به نام مهسا- 23 ساله- و دوستش که هر دو از دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی واقع در سعادت‌آباد بودند، رخ داد. آنها برای بررسی نمرات پایان ترم به دانشگاه رفته بودند که هنگام خروج ناگهان پسر 24 ساله‌ای به نام «کوشا» که از دانشجویان همان دانشگاه بود، در اقدامی جنون‌آمیز با کارد به مهسا حمله کرد و او را هدف ضربه‌های مرگبار قرار داد. دوست مهسا هم که قصد داشت از او دفاع کند، با یک ضربه مجروح شد.

 لحظاتی بعد پسر مهاجم که با چندین ضربه کارد مهسا را از پا درآورده بود، قصد فرار داشت که از سوی مردم دستگیر شد.دقایقی بعد دو دختر مجروح به بیمارستان انتقال یافتند اما مهسا بر اثر شدت خونریزی جان سپرد و دوستش تحت درمان قرار گرفت.

از سوی دیگر، با اعلام موضوع به مأموران کلانتری 145 ونک، متهم دستگیر شده به کلانتری انتقال یافت. بازپرس رسولی، قاضی کشیک ویژه قتل نیز همراه اکیپی از کارآگاهان اداره جنایی برای تحقیق درباره جنایت راهی کلانتری شدند.

متهم در نخستین بازجویی‌های عصر دیروز انگیزه جنایت را شنیدن پاسخ منفی دختر جوان برای دوستی اعلام کرد. در حال حاضر تحقیقات جنایی از او ادامه دارد.

چه چیزی پلیس را به تحرک وا می دارد؟

به علتهای مختلف در جامعه آمار جرم و بزهکاری زیاد شده است. ولی آنچه که از همه چیز بیشتر دل آدم را به درد میاره، اینه که در اکثر جنایتها رد پای جنایتکارها و اشرار به قول روزنامه «سرشناس!!» دیده می شود. و این سرشناس بودن نشان دهنده بی توجهی سیستم امنیتی کشور به عواقب آزاد گذاشتن این اشرار سرشناس در جامعه است. و این اشرار در جامعه چه می کنند؟ دزدی پشت دزدی، تجاوز پشت تجاوز تا اینکه یکجایی در اثر بی احتیاطی یا بدشانسی این افراد شرور، راز جنایاتشان لو می رود.

در بخش عمده ای از این بزه کاریها یا خود مردم از ترس آبرویشان چیزی به پلیس نمی گویند، یا می گویند ولی پلیس زیاد موضوع را جدی نمی گیرد. ولی وقتی موضوع سیاسی می شود اونوقت توان واقعی سیستم امنیتی کشور مشخص می شود و آدم در شگفت می ماند که شما که اینگونه می توانید قاطع و قوی برخورد کنید پس چرا تا موضوع سیاسی نشود توان خودتان را رو نمی کنید؟

تصور کنید اگر پلیس در تمام بزه کاریها قاطع و با تمام توان برخورد می کرد و ریسک جرم را بالا می برد، چقدر از این بزه کاریها کم می شد و چقدر مردم آرامش و امنیت بیشتری حس می کردند! در صورتی که سهل انگاریها کار را به جایی رسانده که افراد مجرم جری تر شده اند و در روز روشن در خیابانهای پایتخت مرتکب جرم می شوند. بطوری که حالا کنترل کار از دست خود پلیس هم خارج شده.

در تجاوز دسته جمعی افراد شرور خمینی شهر به چند زن در کنار خانواده هایشان، به علت اعتراض گسترده مردم جلوی استانداری شهر، موضوع سیاسی شد و در خبر زیر می خوانید که چطور مأمورین امنیتی رد متجاوزین را در روستاهای مرزی سیستان بلوچستان پیدا می کنند! ولی آیا اگر مردم جلوی استانداری تحصن نمی کردند هم سیستم امنیتی کشور همینطور پیگیر و با تمام توان با این جنایت برخورد می کرد؟ یا اینکه گفته می شد چون زنها در حال رقصیدن جلوی نامحرم بوده اند، پس حیثیتشان حلال بوده و تجاوز به آنها حقشان بوده است! 

وطن امروز:  سوم خردادماه بود که یکی از جنجالی‌ترین جنایات سال در باغی خانوادگی در حاشیه خمینی‌شهر اصفهان رخ داد و در آن وقتی 6 زن و 8 مرد یک جشن فامیلی گرفته بودند، ناخواسته در باند شیاطین بی‌رحم افتادند. سرایدار پیر باغ همسایه که به خاطر سهل‌انگاری صاحب باغ آنجا را پاتوقی برای دوستان جوان و شرور خود کرده بود با شنیدن موسیقی و صدای پایکوبی در تماس تلفنی با هم‌پاتقی‌هایش آنان را به تماشای پنهانی این جشن دعوت کرده بود.

12 مرد جوان که همگی سوابق کیفری داشتند وقتی از روی دیوار کوتاه صحنه رقص و شادی زنان و مردان را می‌بینند با تصمیمی شیطانی روی صورت خود نقاب کشیده و بی‌رحمانه به باغ حمله می‌برند. مردان که به خاطر مصرف مشروبات اراده‌ای نداشته‌اند در اتاقکی زندانی شده، 2 تن از زنان با ادعای اینکه باردار هستند از نیت شوم مهاجمان سیاهپوش نجات یافته و 4 زن با گریه و زاری پس از ربوده شدن و انتقال به باغی متروکه تسلیم توطئه سیاه می‌شوند.

با مخابره شدن این فاجعه به پلیس، ماموران به اقدامات تخصصی دست زدند و مهاجمان را یکی پس از دیگری ردیابی و به دام انداختند و پی بردند گردانندگان باند شیطانی که 3 شرور سرشناس هستند با آگاهی از دستگیری دوستانشان گریخته‌اند و قصد دارند از خاک ایران خارج شوند. پلیس توانست 19 روز بعد هر 3 فراری را وقتی سماجت به فرار داشتند هدف گلوله قرار بدهد، این 3 مرد که «اصغر» 19 ساله، «عباس» 26 ساله و «رجبعلی» معروف به «صمدسیاه» 27 ساله نام دارند تحت درمان قرار گرفتند و پای میز بازجویی نشستند.......

ادامه مطلب ...

مرگ تدریجی پول اروپایی

یک مقاله جالب در دنیای اقتصاد دیدم در مورد مشکلات منطقه پولی یورو و احتمال به شکست خوردن این واحد مشترک پولی جالبه به خصوص برای کسانی که بین خرید دلار و یورو گیرکرده اند.

ادامه مطلب ...

وقتی خدمتکار خوب کار می کند!

وطن امروز:

یک زن تنها که پس از 40 ساعت بیهوشی زنده مانده است پرده از اقدام شیطانی خدمتکار برداشت. از ساعت 16:40 دقیقه عصر 19 فروردین‌ماه سال‌جاری وقتی مردی جوان در بازگشت به خانه‌اش با پیکر بیهوش همسرش روبه‌رو شده و وی را به بیمارستان رسانده بود سرقت‌های سریالی یک مرد خدمتکار تحت تجسس پلیس آگاهی قرار گرفت.

وقتی زن جوان به هوش آمد ادعا کرد «سعدالله» که مدتی می‌شود با معرفی شرکت خدماتی در خانه‌شان کار می‌کند روز حادثه به وی شیر داده که موجب خواب‌آلودگی‌اش شده و زمانی که از خدمتکار کمک خواسته، آن مرد با آمپول به سمتش رفته و داروی بیهوشی به وی تزریق کرده است. بررسی‌های پلیسی مشخص کرد سعدالله به سرقت جواهرات و پول‌های 40‌میلیونی دست زده و وقتی تیم تحقیق به شرکت خدماتی رفت، دید وی هیچ مدرک شناسایی‌ای به آنجا نداده است.

همزمان شکایت‌های مشابهی پیش‌روی کارآگاهان قرار گرفت، سعد‌الله هربار به شرکتی می‌رفت و بعد از هر سرقت فراری می‌شد تا اینکه روز 26 اردیبهشت‌ماه سال‌جاری در خانه‌ای واقع در سردار جنگل شناسایی شد و به دام افتاد.
این خدمتکار تبهکار پذیرفت که مدتی با همسرش به این سرقت‌ها دست می‌زده که با جدایی از وی و ترک خانواده‌اش نه‌تنها اطلاعاتی از سرنوشت آنها ندارد بلکه به تنهایی سرقت‌هایش را ادامه داده است.
جنایات سیاه

همه تصور می‌کردند سعدالله تنها با سوء‌استفاده از شرایط و اعتماد زنان به وی آنان را بیهوش و سرقت می‌کرده تا اینکه پس از انتشار جزئیات دزدی‌های وی با مراجعه 4 زن دیگر به پلیس آگاهی، تیم تحقیق خود را در برابر اقدام سیاه خدمتکار جوان دید.

زن 45 ساله‌ای که به تنهایی زندگی می‌کرد در این افشاگری گفت: «از طریق شرکت خدماتی، سعدالله به خانه ما راه پیدا کرد و وقتی دیدم خوب کار می‌کند از آن به بعد بدون اطلاع به شرکت با وی تماس می‌گرفتم و می‌خواستم برای نظافت به‌خانه‌ام بیاید».

وی افزود: «یک روز که عدس‌پلو داشتم سعدالله سفره ناهار را پهن کرد، وقتی غذا خوردم حتی نفهمیدم چه شد و بی‌حال روی زمین افتادم. وقتی به هوش آمدم دیدم پوشش نامناسبی دارم و قادر به انجام کاری نیستم، به سختی با یکی از آشنایانم تماس گرفتم و او مرا به بیمارستان رساند. در آنجا بود که فهمیدم 40 ساعت بیهوش و تنها بوده‌ام و به من تعرض شده است».

سعدالله که در برابر این اتهام سیاه قرار گرفته بود ابتدا خواست منکر شود اما وقتی خود را در برابر زن تنها و نظریه پزشکی قانونی دید پذیرفت شیطان وسوسه‌اش کرده است.

با توجه به اینکه بیشتر طعمه‌های خدمت‌کار شیطان‌صفت زن بوده‌اند و احتمال اینکه برخی از ترس آبرویشان به طرح شکایت نپرداخته‌اند، پلیس از کسانی که در توطئه سیاه سعدالله گرفتار شده‌اند خواست با اطمینان از محرمانه بودن مشخصاتشان به پایگاه 4 پلیس آگاهی مراجعه کنند.

حکایت نسل جوان امروز ما

تاریخ انتشار: ۳۱ خرداد ۱۳۹۰

تهران امروز: اتومبیل دزدی مرد شیشه‌ای پرده از قتلی که وی انجام داده بود برداشت.
آبان ماه پارسال خانواده پسری به نام صادق به پلیس شیراز مراجعه کرده و اعلام کردند پسرشان از دو روز قبل ناپدید شده است.
با آغاز تحقیقات پلیسی ماموران دریافتند صادق از مدتی قبل به شیشه آلوده بوده است برای همین احتمال دادند که در رابطه با مواد مخدر اتفاقی برای وی افتاده باشد.
آنها با پرس و جو از دوستان وی متوجه شدند آخرین فردی که صادق با وی دیده شده است یکی از دوستان معتاد وی به نام امیر بوده است.بلافاصله امیر مورد بازجویی قرار گرفته ولی گفت که اطلاعی از وضعیت صادق ندارد.
با توجه به اظهارات مشکوک امیر بازجویی از وی ادامه یافت و وی سرانجام به اطلاع از سرنوشت صادق اقرار کرد. وی به ماموران گفت با صادق نشستیم و مقدار زیادی شیشه کشیدیم. او بر اثر زیاده روی سنکوپ کرد و مرد. من هم برای اینکه پایم گیر نیفتد از ترس او را خاک کردم.
اما وقتی ماموران به آدرسی که امیر داده بود رفته و زمین را کندند هیچ جنازه‌ای را مشاهده نکردند.
کارآگاهان دوباره متهم را مورد بازجویی قرار دادند ولی وی گفت زمان اعتراف خمار بوده و برای رها شدن از جلسه بازجویی به دفن کردن صادق اقرار کرده است وگرنه چنین چیزی صحت نداشته و وی اصلا هیچ اطلاعی از سرنوشت جوان گشمده ندارد.
چون هیچ دلیلی برای نگهداری متهم وجود نداشت ماموران سرانجام وی را آزاد کردند.
این پرونده بی‌نتیجه مانده بود که چند ماه بعد ....

ادامه مطلب ...

لاله و لادن هزاره سوم

مجتبی ذوالنور، جانشین نماینده ولی‌فقیه در سپاه و روح‌الله حسینیان، نماینده تهران در مجلس دو تعبیر عجیب را درباره محمود احمدی‌نژاد به کار بردند.

به گزارش خبرگزاری مهر، مجتبی ذوالنور، جانشین نماینده ولی‌فقیه در سپاه با بیان اینکه برخی می‌گویند که اگر احمدی‌نژاد و مشایی را از هم جدا کنیم درست می‌شود، گفت: احمدی‌نژاد و مشایی مانند لاله و لادن دوقلوهای به هم چسبیده هستند که وقتی آنها را عمل جراحی کردند هر دو از بین رفتند.

وی که شامگاه دوشنبه در همایش بصیرت و جهاد علمی سخنرانی می‌کرد، اظهار کرد: در آن 11 روزی که احمدی‌نژاد قهر کرده بود 200 نفر از شخصیت‌های نظام به صورت تلفنی و حضوری با او صحبت کردند، ولی فایده‌ای نداشت و به تعبیر بنده احمدی‌نژاد رغبتا بر سر کارش نیامده است و از روی اکراه و ناچاری و اجبار آمد.

ذوالنور اضافه کرد: اگر رای عدم‌کفایت سیاسی احمدی‌نژاد در این مجلس مطرح می‌شد، بالاترین رای عدم‌اعتماد تاریخ را می‌گرفت.
روح‌الله حسینیان نیز در نخستین همایش ملی شهدای بصیرت و یادواره شهید عبدالحمید دیالمه به فتنه 88 اشاره کرد و افزود: امروز هم اگر مخیر به انتخاب بین موسوی و احمدی‌نژاد شویم واضح است که دوباره احمدی‌نژاد را انتخاب می‌کنیم زیرا فرق می‌کند بین بچه تخسی که گاهی در برابر پدر عصیان می‌کند و بچه‌ای که پدر خود را صرفا شوهرننه می‌پندارد.