انحصاری کردن همسر

در جامعه سنتی ما، بعد از ازدواج یک حس عجیب در زن و مرد به وجود می آید و آن تلاش دو طرف برای انحصاری کردن همسر برای خود است!

زن دوست دارد تمام محبت شوهر را به خود معطوف کند. از این رو احساس می کند ارتباط مرد با خانواده پدری، دوست داشتن مادر و خواهر و برادرش بخشی از قلب شوهر را اشغال می کند در حالی که آن بخش هم مال اوست! بنابر این سعی در فاصله انداختن بین شوهر و خانواده پدریش می کند. این کار ممکن است با بهانه جویی، حسادت و شگردهای غریزی زنانه صورت گیرد.

این فاصله انداختن نهایتاً ممکن است تبعات ناخوشایندی برای همه داشته باشد. به هر صورت اتحاد و یکپارچگی بین یک فامیل مزایای بیشتری نسبت به دوری و جدایی دارد. ضمن این که اگر زن نتواند رابطه عاشقانه با شوهرش را تا آخر حفظ کند که البته کار تقریبا غیر ممکنی است چون حداکثر بعد از یکسال کم کم تفاوتها و اختلافها بین زن و شوهر جوان مشخص می شود، آن گاه مرد، این دوری از خانواده پدری را از چشم زن می بیند و دید بدی نسبت به او پیدا می کند.

از طرف دیگر، مرد بعد از ازدواج، دوست دارد، آفتاب و مهتاب روی زنش را نبینند. تمام زیباییها و جلوه های زنانه زن، در انحصار او باشد! زیاد با مردهای فامیل گرم نگیرد و ...

این انحصاری کردن هم دست و پای زن را در رابطه اجتماعی می بندد و برای زن غیر قابل تحمل خواهد بود.

این دو کشمکش از دو سو تأثیر بدی ممکن است بر زندگی داشته باشد بدون این که هر دو طرف بدانند خاستگاه این دو نیرو از کجاست.

راه برون رفت از این وضعیت این است که زن باید بداند که نمی تواند و نباید رابطه عاطفی همسر خود را با دلبستگیهایش به هم بزند و این رابطه عاطفی هیچ چیزی از او کم نمی کند و برعکس اگر او هم به آنچه شوهرش دوست دارد عشق بورزد، عشق شوهرش را به خود دوچندان کرده است. یعنی با عشق و محبت می تواند عشق بخرد نه با ایجاد نفرت.

از طرف دیگر مرد هم باید بداند که زن در مالکیت او در نیامده است! ازدواج یک قرارداد همزیستی است به همین سادگی.

هر قراردادی می تواند به راحتی لغو شود. هیچ انسانی نمی تواند بر دیگری تسلط داشته باشد. همانطور که مرد شخصیت مستقلی دارد ، زن هم برای خودش شخصیت مستقلی دارد. اگر مرد بعضی از رفتارهای زن را نمی پسندد ولی زن آن رفتارها را جزو شخصیت خود می داند و حاضر نیست آنها را تغییر دهد، اشکال در زن نیست، اشکال در بی دقتی در انتخاب همسر است و عدم آشنایی کامل پیش از ازدواج و عدم شرط و شروطهای ابتدایی!

ضمن این که زن با صحبت کردن با دیگران به فساد کشیده نمی شود! بلکه هنگامی زن از شوهر خود دل می کند که مهر و محبتی از او نبیند. یعنی همه چیز به خود مرد بر می گردد! وقتی مرد، زن را فراموش می کند و در دنیای خود غرق می شود و عشقی به زن ندارد، ممکن است زن محبت را در جای دیگری جستجو کند.